نویسندگی و دغدغههایش
تقریباً تمام نویسندگان اتفاق نظر دارند که در نویسندگی قاعدۀ مسلم، نظامنامه واحد یا قانون غیرقابل تخطی وجود ندارد. اولین واکنش بسیاری از نویسندگان در برخورد با سؤال عادتهای نویسندگی، اضطراب و ناراحتیشان است. احساس نگرانی و عدم اطمینان در بسیاری از آنها وجود دارد. مثلاً کلایوبار کر کارگردان و نویسندۀ انگلستانی، که در ژانر خیالپردازی و وحشت مینویسد میگوید اگر روزی یقین حاصل کند که موفق شده است، دست از نویسندگی برمیدارد و گاوچرانی خواهد کرد. امّا این عدم اطمینان فقط در او وجود ندارد. لویجی پیراندلو نمایشنامهنویس و رماننویس معروف قرن بیستم ایتالیا که در سال ۱۹۳۴ برنده جایزه نوبل ادبیات هم شده اقرار میکند از دیدن طرفدارانش احساس بیزاری میکند و احساس میکند مضحکترین شیاد عالم است. بعضی دیگر از نویسندگان به کلمۀ رمز موفقیت اعتراض کردند؛ شاید ازین منظر که هر کس رمز منحصربهفرد خود را دارد و این یکی از اسرار هنریاش است که باید از چشم دیگران مخفی بماند. امّا نکاتی از نویسندگان که در ادامه به آن میپردازیم، نشان میدهد که در کار نویسندگی رمزی جهانشمول و جامع وجود ندارد. رمز موفقیت هرکس خاص خود اوست و هر نصیحت، یک زاویۀ پنهان از زندگی شخصیاش؛
دلیل موفقیت کوورت ونه گات در نویسندگی
علّت موفقیت من این بود که فارغالتحصیل رشتۀ ادبیات نبودم. در دانشگاه شیمی میخواندم و در کنار درس مینوشتم. اگر ادبیات میخواندم استادم نگاهی به داستانهای کوتاهم میانداخت و به خاطر استعدادم از من تعریف و تمجید میکرد ولی حتماً یادم میانداخت که همینگوی و جویس چطور مینوشتهاند و مرا وامیداشت تا با بزرگترین نویسندگان دوران رقابت کنم یا مقایسهام میکرد، بعد فاتحۀ نویسندگی من خوانده میشد. نویسندگی جسم را فرسوده میکند؛ چون نویسنده کار بدنی نمیکند و طبعاً کسی دوست ندارد ساعتها بیحرکت یکجا بنشیند. روح را هم کسل میکند چون مجبور است برای نویسندگی از بقیه کناره بگیرد و کسی تمایل بهتنهایی ندارد.
جو گورز | اگر ننویسی اخراج میشوی
بخوان، بنویس، بازنویسی کن. این سه کار را تا سر حد انزجار انجام بده. تسلیم نشو. میشود خیلی راحت در عرض همان ده سال نویسندگی را رها کرد. درین سالها برای دیگران مهم نیست که شما نویسندهاید یا نه؛ و وقتی کسی به نحوی به کار آدم اهمیت ندهد، بهسختی میشود دستبهقلم برد. اگر ننویسی اخراج نمیشوی. بنویسی هم پاداش نمیگیری ولی تسلیم نشو.
کورتاسار: نویسندگی به تراشیدن سنگ می ماند
داستاننوشتن غالباً به تقلایی سخت نیاز دارد. منظم کردن افکار، حتی شکل دادن بهتوالی و ترتیب حوادث مثل تراشیدن سنگ است. بعد به پیرنگ و پرتگاهها میرسم. نباید دچار شتاب شد. موضوع بهاندازهای باید زیر و رو شود که بالاخره خود را به ما نشان بدهد. باید خونسرد ماند. کار را نیمهکاره رها نکرد و چندین بار به آن پرداخت و هر بار اندازهای پیش رفت تا سرانجام دستنویس اول به آخر برسد.
جان جیکس: سه راز موفقیت در نویسندگی: تمرین، ثبات قدم، کار حرفهای
اگر نویسنده تمرین نکند و دائم ننویسد و خودش را وقف نویسندگی نکند، هرگز استعداد نویسندگیاش رشد نمیکند و به بلوغ نمیرسد. مداومت بر سه چیز نتیجه خواهد داد: تمرین، ثبات قدم، کار حرفهای؛
آگاتا کریستی که یکی از پرکارترین نویسندهها بود دربارۀ پرکاریاش میگوید که اکثر اوقات دو کتاب را همزمان جلو میبرده. البته با تأکید بر اینکه هر دو برنامۀ کاری در مرحلۀ واحد از مراحل نوشتن (برنامهریزی، تحقیق، نگارش، حک و اصلاح) نباشد تا بشود بر حسب حالات روحی از یکی به دیگری پرداخت. او در شرح احوالش میگوید یکی از مشکلات نویسندهها این است که گاهی شوقوذوق برای نوشتن کتابی فروکش میکند، در این موارد بهتر است به کار دیگری مشغول شد.
امیل زولا: نویسنده هم مشاهدهگر تجربی است و هم آزمایشگر علمی
زولا بهکارگیری روش تجربی را در ادبیات اثربخش میدانست. او میگوید: «رمان دختر عموبت بالزاک «صرفاً روند لفظی تجربه است که رماننویس آن را در برابر چشم مردم تکرار میکند». بهاینترتیب رماننویس میشود «بازپرس». از نظر زولا، رماننویس هم مشاهدهگر تجربی است و هم آزمایشگر علمی. به نظر او شخصیتها یک داستان خاص را به حرکت درمیآوردند و وظیفۀ نویسنده در کنش بودن با طبیعت است. داستاننویس از نظر زولا باید بتواند فضایی را که این پدیدهها در آن، نموده میشوند، مجسم کند.
هرمان ملویل: نویسندگان تازه کار، بر زیاده خواهی خود غلبه کنند
نویسندگان تازهکار، اکثراً بسیار پرتوقعاند. بر این باورند که ابتداییترین آثار آنها باید با استقبال و تشویق همگان روبهرو شود. بهترین راه برای خنثی کردن این نقیصه، خردکردن هدف بزرگ به اهداف کوچک است. برای ادامۀ کار و پردازش به هدف کوچک دیگری، تشویق میشود و بدین ترتیب سطح توقع او بهاعتدال میرسد، کار سادهتر میشود و ترس از میان میرود.
آنتونی هکت: نویسندگی قریحه ای ذاتی است
اگر هم رموزی واقعی برای موفقیت در نویسندگی وجود داشته باشد، تعدادش بسیار کم است. شاید فقط به این دلیل که همه میتوانند، همهچیز نوشتهها را وارسی کنند. از سوی دیگر نویسندگی و شاعری قریحهای ذاتی میخواهد که به همه اعطا نشده است. برخی بهگونهای مادرزاد نسبت به آهنگها کرند و برخی نسبت به رنگها کور و باز تعداد کسانی که سایهروشن و ظرافتهای زبان را درک میکنند زیاد نیست.
ری بردبری: لازمه نویسندگی سختکوشبودن است
هرکسی که به نوشتن ادامه میدهد، هنوز شکست نخورده است. ممکن است که او نویسنده بزرگی نشود، اما اگر او سنت قدیم سختکوشی و کار مداوم را پیگیری کند، سرانجام او نیز برای خود نویسندهای خواهد شد.
جف زاسلو: نویسنده خوب شنوندۀ خوبی برای داستانهای مردم است
من همیشه به مردم، تجربیاتشان، انگیزهها و آنچه که دوست دارند، علاقه داشتهام. در همان ایام جوانی این نکته را فهمیدم که تقریباً هر کس داستانی برای گفتن دارد و نویسنده خوب شنوندۀ خوبی برای داستانهای مردم است.
گی تالس: نویسنده باید از مَنمَن کردن بپرهیزد
به نظر من رمز موفقیت نویسندگان بهاصطلاح موفق، تواضع است. بسیاری از نویسندگان موفقیتشان را خیلی جدی میگیرند. در نتیجه نوعی منیت روی کارهای آیندهشان تأثیر میگذارد و بعد نهایتاً آثاری خلق میکنند که بوی خودخواهی میدهد و کمعمق است.
اسکات فیتز جرالد: با یک شخصیت شروع کن
با یک شخصیت شروع کن و قبل از اینکه خودت هم متوجه شوی یک تیپ را برای خودت خلق کردهای؛ اما اگر با یک تیپ شروع کنی، بعد متوجه میشوی که هیچ چیزی خلق نکردهای.
فیلیپ راث: نویسندگی کار مداوم است
نوشتن تنها کاری است که هشت ساعت در روز، هفت روز در هفته، سیصد و شصتوپنج روز در سال میتوانم به آن بپردازم.
استیون کینگ: قبل از نوشتن، بخوانید و بخوانید
اگر زمانی برای خواندن ندارید، زمانی برای نوشتن هم نخواهید داشت.
این مصاحبهها نشان میدهد که اغلب نویسندگان مشهور نکات مشترکی با هم دارند گرچه آدمهای متفاوتی هستند. آنها به استعداد و مهارت نیاز دارند. عادات رفتاری و فکری و نگارشی خاص هرکدامشان باعث خلق اثری شده که در جهان شناخته شده است. وجود دارد. عادتها چیزهاییاند که آیندۀ حرفهایتان را رقم میزنند، آنها را جدی بگیرید؛
منابع:
کار نیکو کردن از پر کردن است؟ پارین جی، محسن سلیمانی
وصایای داستاننویسان معاصر، بیل استریکلند، محسن سلیمانی
بیشتر بخوانید:
- هر نویسنده عادت های نویسندگی خودش را دارد
- نویسنده کیست؟ نویسندگی چیست؟
- بدیهیات و کلیشه ها در ادبیات داستانی
مشاهدۀ همه مطالب هیئت تحریریه