جنگ در ادبیات جهان | چیستی، چرایی و چگونگی
ادبیات جنگ از زمان نگارش نخستین متون ادبی وجود داشته است. پژوهشگران معتقدند جنگ نیرویی غالب در آثار سه فرهنگ اولیه یونانی، رومی و عبری است. حتی حماسۀ باستانی سومری گیلگمش نیز شامل نبردی حماسی با دشمن است. داستان حماسی گیلگمش مجموعهای از ماجراجویی، اخلاق و تراژدی است. گیلگمیش نخستین قهرمان انسانی و نخستین قهرمان تراژیک ثبت شده در ادبیات جهان است. این داستان پس از پنج هزار سال همچنان خواننده دارد.
این حماسه بر روی الواح گلی کتابخانه آشور بانیپال کشف شده که به سدۀ هفتم پیش از میلاد تعلق دارد و به همین سبب گمان میرفت آشوری باشد اما با ادامۀ تحقیقهای باستانشناسان نسخههای قدیمیتری از آن کشف شد که قدمت این اثر را تا هزارۀ سوم پیش از میلاد به عقب میبرد. قدیمیترین نسخۀ کشفشدۀ این اثر، مربوط به 2150 پیش از میلاد و به خط سومری است. همچنین کاملترین نسخۀ آن در کتابخانه آشور بانیپال موجود است. با توجه به وجود نسخههای مختلف به زبانهای سومری، اکدی و بابلی اختلافهایی در ترجمههای گوناگون وجود دارد اما موضوع داستان این نسخهها همه در کل یکی است.
این اثر ادبی تاریخی و بسیاری از آثار دیگر که از دل قرنهای گذشته و از دوران کلاسیک میآیند، به ما یادآوری میکنند که جنگ در تاریخ واقعیتی انکارناپذیر و موضوعی همیشگی است و همواره نیز ادامه خواهد داشت. به همان اندازه که مفاهیمی همچون عشق، مرگ و انسانیت دغدغۀ نوع بشر بوده، جنگ نیز نسل به نسل و از قرنی به قرن دیگر همواره در زندگی بشر وجود داشته است.
گسترش حجم پژوهشها و مطالعات اخیر در این زمینه، این واقعیت را اثبات میکند که جنگ در این روزگار هم دغدغۀ مهمی است و بهتبع آن ادبیات جنگ نیز موضوعی محبوب برای انتشار است؛ اما اصطلاح ادبیات داستانی جنگ دقیقاً به چه نوع از ادبیات داستانی دلالت دارد و چه ویژگیهایی نیاز است تا یک نوشته جزو ادبیات جنگ محسوب شود. آیا تمامی عناصر و المانهای آن باید به جنگ اشارۀ مستقیم داشته باشد؟ چنانچه اثری دارای صحنههای جنگی باشد اما موضوع و محتوای اصلی آن جنگ نباشد، در زمرۀ آثار داستانی جنگ قرار میگیرد؟
در اغلب دانشنامههای ادبی، ادبیات جنگ اینگونه تعریف شده است: «ادبیات جنگ به نوشتههایی گفته میشود که بهنوعی به مسئلۀ جنگ و مقولههای مرتبط با آن میپردازد.» این تعریف بسیار کلی است و سؤالات دیگری را در ذهن خواننده ایجاد میکند؛ مثلاً اینکه «مقولههای مرتبط با جنگ» چه مقولههایی بوده و چه ویژگیهایی دارند. بسیاری از مقالات و کتابهای جامعهشناسی ادبیات، ادبیات جنگ را هم شامل آن دسته از آثاری میشمارند که به توصیف صحنههای جنگ، حوادث، سربازان، قربانیان و جنگجویان میپردازد و هم آن دسته که غیرمستقیم مسائل مربوط به جنگ را توصیف میکنند؛ این موارد میتواند هم نمود بیرونی داشته و در قالب معضلات اجتماعی بروز پیدا کند و هم تبعات درونی و روحی جنگ را در شخصیتپردازی به تصویر بکشد.
با توجه به این موارد میتوان نتیجه گرفت که در بسیاری از آثار داستانی صحنههای جنگی به چشم نمیخورد اما تبعات سنگین آنچنان بر فضای داستان و زندگی شخصیتها سایه انداخته است که نمیتوان آن را اثری غیرجنگی دانست.
در واقع یک داستان جنگی روایتی است که در آن بخشی از زندگی شخصیتها و مفهوم مرکزی داستان به جنگ گره خورده است. در یک چنین داستانی اقدام اصلی در یک میدان نبرد صورت میگیرد؛ این میدان میتواند مکانی نظامی یا غیرنظامی باشد؛ مانند زمانی که تبعات روحی و روانی جنگ آنقدر گسترده است که فرد در سنگر خانه پناه میگیرد و یا بدتر از آن، خانه را هم تبدیل به جبهۀ جنگ میکند؛ گاه نیز این میدان نبرد در جان و روان آدمی آنچنان ریشه میدواند که ذهن شخصیت سراسر صحنه نبرد میشود چنانکه در اعماق وجود خود در پی سنگری برای پناهجستن است. صحنۀ نبرد هرکجا میتواند باشد؛ صحنۀ جنگ در واقع جایی است که شخصیتها، خود را برای تحمل جنگ یا اثرات آن، آماده میکنند.
بسیاری از رمانهای جنگی آثاری تاریخی هستند. خاستگاه اصلی رمانهای جنگی را شاید بتوان در آثار منتشر شده در دوره کلاسیک و قرون وسطی چون «ایلیاد[1]» هومر، «انهاید[2]» منظومۀ حماسی دوازدهجلدی سروده ویرژیل، شاعر روم باستان، «حماسۀ بیوولف[3]» و همچنین نسخههای مختلف افسانۀ «کینگ آرتور[4]» جستوجو کرد. همۀ این حماسهها با حفظ تاریخ و اساطیر، دربرگیرندۀ درگیریهای بین جوامع مختلف هستند. روایتهایی در دسترس که میتواند حافظۀ جمعی یک قوم را تقویت کند.
برخی تحلیلگران، ژانر تراژدی را هم در شکلگیری داستانهای جنگ سهیم میدانند. در غرب تراژدیهای معروفی که توسط نمایشنامهنویسان و دراماتورژهایی چون یورپیدس، سنکای جوان، کریستف فرمالو، شکسپیر و سوفوکل پدید آمد، توانست در روند جریان تولید داستانهای جنگی معاصر اثرگذار باشد. تراژدی زنان تروا اثر اورپیدس یک نمایشنامه در ژانر وحشت و با محوریت جنگ است که مورد انتقاد امپریالیسم آتنی قرار گرفت. هنری پنجم اثر شکسپیر نیز که بر روی وقایع قبل و بعد از نبرد آگینکورت (1415) در طول جنگ صدسال متمرکز است، الگویی را برای چگونگی ترکیب تاریخ با تاکتیکها و اخلاق جنگ در چارچوبی اساساً داستانی ارائه میدهد.
در اوایل دورۀ اروپای مدرن، رمانسها و داستانها و اشعار حماسی مانند ملکۀ پریان اثر ادموند اسپنسر بسیار درخشید. کتابهای اول تا سوم، ابتدا در سال ۱۵۹۰ منتشر شدند، سپس در سال ۱۵۹۶، همراه با نشر کتابهای چهارم تا ششم، بازنشر شدند. ملکه پریان به دلیل فرم خاصش قابل توجه است: این منظومه یکی از طولانیترین اشعار در ادبیات انگلیس است و مبدأ آغاز یک سبک شعر به نام اسپنسریان استانزا میباشد. در یک سطح معنوی، شعر در پی بررسی چند فضیلت درون چند شوالیه است؛ گرچه در درجۀ اول این شعر یک کار تمثیلی است و میتواند در چندین مفهوم تمثیلی خوانده شود، از جمله بهعنوان ستایش (نقد) الیزابت یکم انگلستان. در بخشی از کتاب به نام «نامۀ نویسندگان» میگوید که کل شعر حماسی «بهصورت ابری در ادیان الگوریتمی پیچیده شده است» و هدف نشر کتاب ملکه پریان این بود که راه و روش یک نجیبزاده یا یک شخص شریف ارزشمند و انضباط نجیبانهاش را به تحریر بکشد.
همچنین رمان معروف میگل د سروانتس، دون کیشوت، عناصری را معرفی کرد که بر رشد رمانهای جنگی تأثیرگذار بود. همچنین رمان تاریخی «عاشقانۀ سه پادشاهی» اثر لوگوان ژانگ از نمونههای غیر غربی قابل توجه از رمان جنگ است. رومانس سه پادشاهی را به طریق اولی به لو گوان ژانگ نسبت میدهند که احتمالاً بین سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۴۰۰ (اواخر سلسه یوان و اوائل سلسله مینگ) میزیسته است. عدهای از صاحبنظران بر اساس خصوصیات این اثر (کتابت آن)، منشأ آن را نیمۀ دوم قرن پانزدهم (اواسط مینگ) ذکر میکنند. این نظریه تا حد زیادی در کتاب چهار شاهکار دورۀ مینگ اثر اندرو پلکس، بسط پیدا میکند.
این داستان مقداری به زبان عامیانه و مقداری هم به زبان چینی کلاسیک نوشته شده است و به مدت ۳۰۰ سال رسمالخط استاندارد چین محسوب میشد. نویسنده از مدارک تاریخی بهره زیادی میبرد؛ مانند کتاب حوادث سه پادشاهی گردآوری شده توسط چن شو که رخدادهای مربوط به شورش دستار زرد در سال ۱۸۴ تا اتحاد سه پادشاهی تحت حاکمیت سلسلۀ جین را در بر میگیرد. داستان همچنین حاوی آثاری از شعر سلسلۀ تانگ، اپراهایی از سلسلۀ یوان و همینطور برداشتهای خود نویسنده از المانهایی همچون پرهیزکاری و مشروعیت است.
نویسنده دانشش از تاریخ را با قدرت ذاتی خود در داستانسرایی ترکیب و پردۀ عظیمی از شخصیتها را به وجود آورده است. این داستان در ابتدا در ۲۴ مجلد عرضه شد. تا سال ۱۵۲۲ که برای اولینبار تحت عنوان سانگوژی تانگسو یانی به چاپ رسید، با دست نوشته و منتشر میشد. در سالهای حاکمیت کانگ زی از سلسلۀ چینگ، مائو لون و پسرش مائو زونگ گانگ، داستان را تا حد زیادی ویرایش کرده، آن را در ۱۲۰ فصل گنجانده و عنوان آن را نیز به سانگوژی یانی تقلیل دادند. تعداد حروف از ۹۰۰۰۰۰ به ۷۵۰۰۰۰ کاهش پیدا کرد؛ ویرایش قابل توجهی نیز در جهت روانی بیان به عمل آمد و استفاده از اشعار سوم شخص کاهش پیدا کرد و ابیات متعارف تبدیل به قطعات آهنگینتر شدند؛ عبارات زیادی که در مدح و تمجید از مشاوران سائو، سائو و فرماندهان بودند از میان رفتند.
محققان همچنین بحثهای زیادی را در مورد نگرش ضد سلسله چینگ یا جانبداری مائو از این خاندان داشتهاند. نسخههای قبلی داستان تقریباً بهصورت کامل جای خود را به نسخۀ مائو دادند که از نظر ادبی اثر برجستهتری محسوب میشود. این داستان دربردارندۀ ارزشهای کنفوسیوسی است که در زمان نگارش رمان رایج بودند. بر اساس آموزههای اخلاقی کنفوسیوس وفاداری به خانوادۀ خود، دوستان و اشخاص مافوق ابزار مهمی در جهت تشخیص مردمان نیک و شر هستند. در رمان، شخصیتهایی که به سلسلۀ هان در حال فروپاشی وفادار نیستند، انسانهایی بد و منفی تصویر شدهاند. طرفه آنکه ایدئولوژی اصلی و امروزی در چین کمونیست مدعی است که تودههای تحت ستم در تلاش برای سرنگونی اربابان فئودال بودهاند.
از نظر تصویری و نمادگرایی، بسیاری از رمانهای جنگی مدرن (بهویژه آنهایی که دیدگاه ضد جنگ دارند) تحت تأثیر تصویرسازی دانته از جهنم در دوزخ و جان میلتون در بهشت گمشده، هستند. اولین چاپ این اثر در ده بخش و ده هزار بند مجزا در سال ۱۶۶۷ منتشر شد. چاپ دوم کتاب که به نظم و قافیه در آن بیشتر توجه شده بود در دوازده بخش منتشر شد. این حماسه روایت مسیحیست از سقوط انسان: وسوسه آدم و حوا توسط فرشتۀ رانده از درگاه ابلیس و بیرون رانده شدن آنها از باغ عدن بهشت. درونمایۀ اصلی کتاب به نوشتۀ میلتون توجیه راه و روش خداست نسبت به انسان؛ و روشن شدن گرفتاری بین بینش ابدی و لایزالی خداوندی و ارادی و اختیاری بودن سرنوشت انسان. میلتون در این حماسه پاگانیسم و ادبیات کلاسیک یونانی و مسیحیت را با شعر در هم آمیخته است.
ازآنجاکه شکل واقعگرایانه ادبیات جنگ در قرن هفدهم پیشرفت قابل توجهی داشت، رمان جنگی نیز رفتهرفته بهسوی شکل مدرن خود حرکت کرد. اگرچه بیشتر رمانهای دارای تم جنگی، پرترهای از جنگجویان و قهرمانها بودند اما بهمرور زمان این رمانها از شخصیتپردازی و اسطورهسازی به سمت بازنمایی جامعی از جهان داستانی جنگزده حرکت کردند. نمونهای ازایندست آثار، پیکارسک[5] یا رندنامۀ Simplicius Simplicissimus اثر هانس یاکوب کریستوفل فون گریملسهاوزن بوده که در سال 1668 نوشته شده است. این اثر با الهام از وقایع وحشتبار جنگ سیسالهای که آلمان را از سال 1618 تا 1648 ویران کرد خلق شده است و نخستین رمان ماجراجویانه به زبان آلمانی و اولین شاهکار رمان آلمانی محسوب میشود. معرفی این اثر میتواند مدخلی برای وجود به ادبیات جنگ در قرن هفدهم باشد…
توضیحات:
[1] حماسه ایلیاد، در بیستوچهار قسمت (سرود) مربوط است به ربودهشدن هلن، زن زیباروی منلائوس یکی از چند فرمانروای یونان توسط پاریس پسر پریام شاه ایلیون (تروا). خواستگاران هلن با همپیمان بسته بودند که چنانچه گزندی به هلن رسید شوی او را در مکافات مجرم یاری دهند. ازاینرو سپاهی بزرگ به فرماندهی آگاممنون و با حضور پهلوانانی چون آشیل، اولیس، پاتروکل، آیاس (آژاکس) و… بهسوی شهر تروا روانه گردید تا هلن را از پاریس باز پس گیرند. سپاهیان یونان ده سال تروا را محاصره کردند و لیکن با رشادتهای پهلوانان تروا، بهویژه هکتور بزرگترین پسر شاه و برادر پاریس و پشتیبانی خدایانی چون زئوس و آفرودیت و آپولون طرفی نبستند.
در این سالها آشیل، بزرگترین پشتوانه یونانیان به دلیل اختلاف با آگاممنون جبهه را رها کرده و در گوشهای به همراه یاران اختصاصیاش نبرد را نظاره میکرد. تا اینکه پاتروکل پسرعموی آشیل، با لباس و جنگ ابزار آسمانی او به نبرد رفت؛ ولی با فریب و نیرنگ زئوس و دشمنی آپولون و دیگر از خدایان هوادار تروا، شکست خورده و به دست هکتور کشته شد. آشیل از این رویداد خشمگین شده و اختلافاتش با آگاممنون را کنار گذاشته و پس از تشییع جنازه پاتروکل، به نبرد تنبهتن با هکتور پرداخت و او را شکست داد. سپس به جنازهاش بیاحترامی روا داشته و آن را با خود به اردوگاه یونانیان آورد. پریام شاه تروا به یاری خدایان شبانه خود را به اردوگاه آشیل رسانده و با زاری از او تمنا کرد که جنازه پسرش را به او برگردانند تا بتواند مراسمی در خورِ بزرگیِ این پهلوان حماسهساز، ترتیب دهد. پس از گفتگوی دراز، آشیل پذیرفت و داستان ایلیاد اثر هومر با توصیف سوزاندن هکتور در تروا و به سوگ نشستن مردمان شهر برای او به پایان میرسد. در این کتاب و همچنین کتاب دیگر هومر، اودیسه اشارهای به پایان نبرد تروا و سرنوشت تراژیک آشیل نرفته است. داستانهایی چون اسب تروا در آثار نویسندگان بعدی رمی همچون ویرژیل و اووید آمده و افسانه رویینتن بودن آشیل و ماجرای پاشنه آشیل که به مرگش انجامید را شاعر سده یکم میلادی استاتیوس در کتاب خود آشیلید پرداخته است.
[2] انهاید منظومهای است حماسی در دوازده جلد که ویرژیل شاعر روم باستان آن را در اواخر سده یکم پیش از میلاد و به زبان لاتین سروده است. این منظومه حماسی دربردارنده داستان آینیاس (فرزند ونوس یا همان آفرودیت و پهلوان تروایی، آنخیسس) پهلوان بهجامانده تروایی است که در زمان سوختن تروا در آتش پدر خود، آنخیسس را به دوش گرفته و نجات یافت، درحالیکه در آن حادثه همسر خویش را از دست داد. او پس از ماجراهایی طولانی توانست خود را به نواحی ایتالیا برساند. این منظومه توسط میر جلالالدین کزازی به فارسی ترجمه شده است. ترجمه تحتاللفظی بند نخست منظومه انهاید اینگونه است: «از جنگافزارها و مردی میسرایم که رانده بهدست سرنوشت، از کرانههای تروآ، نخست به ایتالیا و کرانهای لاوینیوم آمد. او، بر اثر خشم بیامان ژونون ددمنش، با نیروی خدایان فرازین، بسی بر زمین و بر دریا افکنده شد. بسی رنج برد و پیکارها دید تا اینکه توانست شهری بنیاد نهاده ایزدان لاتیوم را بدان جای آورد. از آنجا بود که تبار لاتینها آمد و پدران آلبایی و حصارهای رم ارجمند.»
[3] بـِیُوولف نخستین حماسه شناخته شده اروپایی از نویسندهای ناشناس است. این حماسه به زبان انگلیسی کهن نوشتهشده و یکی از برجستهترین نوشتههای ادبی آنگلوساکسون شناخته میشود. تاریخنگاران نگارش آن را میان ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ میلادی برآورد کردهاند. این رزمنامه که از سده نوزدهم به اینسو به نام بیوولف نامور شده است به داستان نبردهای پهلوانی به نام بیوولف میپردازد که یک قبیله دانمارکی را از دست جانور خونخواری به نام گرندل نجات میدهد و سپس در دریا فرو میرود تا مادر آن جانور را هم بکشد؛ و بعد پادشاه قبیله خود میشود ولی سرانجام در جنگ با اژدها کشته میشود. این داستان بنمایه و الگوی بسیاری از حماسههای پس از خود شده است. نامورترین و امروزیترین آنها اثر پروفسور تالکین، «سهگانه ارباب حلقهها» است که به گفته خود او برداشت زیادی از بیوولف داشته است. در آن زمان تالکین بزرگترین بیوولفشناس و پژوهشگر دراینباره بهشمار میرفته است و بیشترین شمار جستارهای پژوهشی از آن وی بودهاند. همچنین بخشی در هابیت که بیلبو به کنام اسماگ میزند هم بهروشنی همانندی زیادی به داستان شبیخون بیوولف به غار گرندل پیش از درگیر شدن با او دارد. با اینکه این نگاشته به زبان انگلیسی کهن نوشته شده است، اما بیوولف پهلوانی اسکاندیناویاییتبار است. پیوستگی سههزار بیت بیوولف نشان از آن دارد که همه نگاشته از آن یک نویسنده بوده است.
امراله ابجدیان در کتاب تاریخ ادبیات انگلیس در مورد این حماسه میگوید: اهمیت حماسه بیوولف در این است که تمام رسوم دنیای عصر قهرمانی بهوسیله شاعر منعکس میشود. بیان ارزشهای قهرمان، سخاوت شاهانه، وفاداری امیران، عطش کسب شهرت از راه شجاعت و بردباری، لاف و گزاف قبل و بعد از جنگ، افتخار به اصل و نسب و نظیر این ارزشها همگی با ویژگیهای حماسه هماهنگاند. اگرچه شرح عجیب بیوولف با عجایب ادیسه متفاوت است و امتزاج عناصر عیسوی و ژرمنی آن را تا حدی تضعیف کرده، بااینحال بیوولف قدیمیترین حماسه به یکزبان تئوتونی است که با بیان زمینه فرهنگی و اجتماعی عصر قهرمانی ملل ژرمن، بیانگر رسوم سنتی آن عصر است. حماسه بیوولف در ۳۱۲۸ مصراع در قرن هشتم سروده شده و تنها نسخه موجود به لهجه ساکسون غربی است که در قرن دهم نگاشته شده است. قهرمانان و صحنههای حماسه همگی اسکاندیناویایی بوده و غیر از زبان هیچ چیز دیگرش انگلیسی نیست (هرچند اقوام اسکاندیناوی و قوم آنگلوساکسون هردو از تبار ژرمن و خویشاوند میباشند). حماسه شامل دو داستان مجزا از دلاوریهای جوانی و پیری بیوولف است و شخصیت قهرمان داستان به این دو نیمه وحدت میبخشد.
[4] آرتور پندراگون همچنین شناخته شده با عنوان رسمی شاه آرتور، عنوانی است منتسب به یک رهبر و پادشاه افسانهای بریتونهای سلتی که بنا بر استناد تواریخ و منابع بهجا مانده از قرون وسطی، به دفاع از سرزمین بریتانیا در برابر اشغالگران ساکسون در اواخر سده پنجم و اوایل سده ششم پرداخت. جزئیات ماجراها و داستان آرتور بهطور عمده برگرفته از فرهنگ عامه و مصنوعات ادبی همان دوره است و وجود تاریخی وی توسط مورخان مدرن و امروزی مورد بحث و اختلاف است.
[5] یکی از انواع ادبی است که جد رمانهای امروزی محسوب میشود. رندنامه در اسپانیای قرن شانزدهم پا به عرصه ظهور گذاشت. معروفترین نمونه این آثار، جیل بلاس (۱۷۱۵) نوشته آلین رنه لوساژ، نویسنده فرانسوی است. «پیکارو» کلمهای اسپانیایی به معنی «رِند ولگرد» است و رِندنامه در واقع داستانی معمولی راجع به ماجراجوییهای یک انسان رذل و لاقید است که با زیرکی روزگار میگذراند و شخصیت او حتی پس از یک سلسله ماجراها و مخاطرات پرحادثه، بهسختی دستخوش تغییر میگردد یا اصلاً تغییر نمیکند. دانیل دفو در سال ۱۷۱۹ رابینسون کروزوئه و در سال ۱۷۲۲ مال فلاندرز را به رشته تحریر درآورد. هردوی این آثار از نظر ماهیت، باز هم رندنامه هستند، به این معنی که ساختار آنها بهجای آنکه بهصورت پلات، سازمانیافته باشد، چندبخشی و چندرویدادی است.
نویسنده مطلب: آناهیتا قوامی |
بیشتر بخوانید:
مشاهدۀ همه مطالب آناهیتا قوامی