در شمالغربی ژاپن در نزدیکیهای کوه فیجی، جنگل پهناور و هولانگیزی وجود دارد که به جنگل خودکشی معروف است. جنگل آئوکیگاهارا که هرسال افراد زیادی به تاریکی عمیق آن پا میگذارند و هرگز از آن بیرون نمیآیند. تصویر مبهم این جنگل و خاطرات مردگان آن، مثل سایهای تیرهوتار در پسزمینهٔ رمان چوب نروژی دیده میشود. رمانی که با سفر هوایی طولانی واتانابه شروع میشود و با شنیدن قطعهٔ چوب نروژی از گروه بیتلز، با موجی سرد و ویرانگر از خاطرات دوران دانشجویی او همراه میشود. یکبار دیگر موسیقی در رمان موراکامی نقشی کلیدی بازی میکند و شبیه بندی نامرئی وقایع و خاطرات را به هم مربوط میکند.
داستان چوب نروژی یا جنگل نروژی همواره و بیوقفه پیرامون مرگ پرسه میزند و به بخشهای تاریک و ناامید روح انسانهایی که آسیبهای عمیق غیرقابل وصفی دیدهاند سرک میکشد. همراه واتانابه به زندگی دختر جوانی به نام نائوکو نگاهی میاندازیم که سالها پیش در زمستانی سرد و برفی خود را در جنگلی در حاشیهٔ آسایشگاهی که در آن درمان میشد، حلقآویز کرده است. حلقهٔ اتصال نائوکو و واتانابه، دوست مردهشانکیزوکی است که زمانی دوستپسر نائوکو بوده و در نوجوانی بیدلیل قابل توضیحی به ناگاه خود را کشته است. واتانابه به نیروی عشقی که به نائوکوی رنجدیده و ویران دارد چندان ایمان میآورد که گمان میکند میتواند او را از قدم زدن بر لبههای زندگی و سقوط در دهان تاریک مرگی خودخواسته حفظ کند. ایمانی که با خودکشی یکبارهٔ نائوکو در میانهٔ زمستانی سخت و تیره فرو میریزد.
مرگ، شخصیتهای داستان موراکامی را به درون سرمای بیپایان و تاریکی دائمی زمستان همیشگی پرت میکند. شخصیتهایی که در سرگردانی خود، گویا نمیتوانند آثار فاجعهباری را که مرگ خودخواستهٔ آنها در دیگران بهجا میگذارد درک کنند. آثاری که حتی برای واتانابه که اکنون مردی میانسال است، هنوز درد و رنج مضاعفی به همراه دارد و زخمی قدیمی و التیامناپذیر بر روح او بهجا گذاشته. واتانابه دوست صمیمی و سپس عشق خود را به طرزی بیرحمانه از دست داده و احساس اینکه هرگز نتوانسته جلوی رخ دادن واقعهٔ مرگ آنها را بگیرد، همواره گریبانگیر اوست.
موراکامی بهواسطهٔ رمان جنگل نروژی محبوبیت و شهرت بینظیری در ژاپن پیدا کرد. او خوانندگانش را از در تاریکترین و هولآورترین لحظات زندگی و از میان سرما، جنگلهای زمستانی و برفاندود، تاریکی مرگ و اندوه عبور میدهد و بااینحال مسیر حرکت وی به درون نقاط روشنتری از زندگی ادامه مییابد. واتانابه زندگی را با تمام آسیبها و فقدانها و اندوههایش انتخاب میکند و خود را از دایرهٔ مرگی که اطرافش را فرا گرفته بیرون میکشد. بااینحال گرچه موراکامی بذر تولد دوباره را به شخصیت اصلی خود تقدیم میکند، اما تصمیم اینکه او با این بذر چه کند و آن را در کدام بخش وجود خود بکارد با خود اوست. به واتانابه شانس تجربهٔ عشق و زندگی پرشور و واقعی با دختری به نام میدوری داده میشود، اما نمیدانیم که او این فرصت را میپذیرد یا در اندوه و ماتم از دست دادن نائوکو باقی زندگی خود را سپری میکند.
«اگر ذهنم را آرام کنم، از هم فرو میپاشم. همیشه اینگونه زندگی کردهام و این تنها راهیست که برای ادامهٔ زندگی بلدم. اگر برای یک ثانیه آرام بگیرم، دیگر هرگز نمیتوانم راهم را پیدا کنم. تکهتکه میشوم و تکههایم را باد با خود خواهد برد.»
موراکامی تنها مسیری را در میان جنگلهای سرمازده و یخبسته نشان میدهد و ازاینرو میتوان این کتاب را به کسانی که در جنگلهای زمستانی درونشان سرگردان و راه گمکرده پیش میروند، پیشنهاد داد.
سبک هاروکی موراکامی در این رمان، کمتر از بقیهٔ کارهایش سوررئال یا فراواقعگرایانه است. در نوشتههای سورئال نویسنده چندان به واقعیتها پایبند نیست، به ناخودآگاه سفر میکند از آنچه که در ناخودآگاهش میگذرد پیروی میکند.
موراکامی خود دراینباره میگوید:
«این یکجور بداههنویسی آزاد است؛ هرگز طرح نمیریزم. هرگز نمیدانم صفحه بعد چطور از آب درمیآید. خیلیها حرفم را باور نمیکنند؛ اما لذت نوشتن رمان یا داستان در همین نکته است. چون نمیدانم بعد چه اتفاقی میافتد. من به جستوجوی نوایی پس از نوای دیگر هستم. گاهی که شروع میکنم نمیتوانم دست بکشم. مثل آن است که از چشمهای بجوشد. بسیار طبیعی و آسان جاری میشود».
فضای کارهای موراکامی تاریک و رازآلود و پر از پرسش است، شخصیتها همواره در تکاپوی یافتن گمشده یا راهحلی برای پرسشی هستند.
رمان جنگل نروژی، بعد از کتاب «تعقیب گوسفند وحشی» عاشقانهای واقعگرایانه است.
پس از انتشار و اقبال عمومی نسبت به کتاب قبلی، بههمراه همسرش راهی آمریکا شد تا پس از مدتی دور بودن از هیاهوی شهرت، دست به خلق یکی از معروفترین و محبوبترین آثارش یعنی «جنگل نروژی» بزند. اثری که برخلاف دیگر آثارش به واقعیت نزدیکتر است. فیلم این کتاب هم به کارگردانی «ترن آن هونگ» در سال ۲۰۱۰ ساخته شد.
جنگل نروژی، هاروکی موراکامی/ ترجمه مهدی غبرایی/ نشر نیکان
بیشتر بخوانید:
مشاهدۀ همه مطالب هیئت تحریریه