رمان و سبکشناسی مدرن
تا پیش از قرن بیستم مسئله سبکشناسی رمان صورتبندی نشده بود. حاصل به رسمیت شناختن یکتایی گفتمان در رمان، به این صورتبندی منتج شد. پیش از آن و تا مدت مدیدی برخورد با رمان در بررسیهای ایدئولوژیک مجرد و تفسیرهای تبلیغاتی خلاصه میشد. یا اصلاً مسائل عینی سبکشناسی را بررسی نمیکردند، یا بهطور گذرا و بر پایۀ فردی به این مسئله میپرداختند. گفتمان نثر هنری را یا شاعرانه (به معنی سطحی کلمه) میپنداشتند و مباحث سنتی را (که بر اساس مطالعۀ صنایع ادبی به دست آمده بود) به روشی غیر نقادانه بررسی میکردند. مسائل را بدون ارائه یک مفهوم سبکشناختی حتی مفهومی مبهم و موقتی به واژگانی بیمحتوا و ارزیابانه مثل «بیانگری»، «صور خیال»، «نیرو»، «وضوح» و جز آن محدود میکردند. در اواخر قرن گذشته در مقابل این روش ایدئولوژیک مجرد، توجه به مسائل عینی و مسائل مربوط به صناعت رمان و داستان کوتاه آغاز شد. امّا بااینحال در مسئلۀ سبکشناسی کوچکترین تغییری به وجود نیامد و تقریباً توجه همه بر مسائل ترکیببندی به معنی عام کلمه متمرکز بود.
ویژگیهای حیات سبکشناسی گفتمان در رمان فاقد رویکردی منضبط و عینی بود. داوری شخصی به سلطۀ مطلق خود ادامه میداد و ماهیت اصیل نثر هنری نادیده گرفته میشد. دیدگاه بسیار ویژه و متداولی وجود دارد که گفتمان رمانگرا را وسیلۀ بیان غیرهنری میانگارد. گفتمانی که در قالب هیچ سبک خاص و منحصربهفردی ریخته نشده است. پسازآنکه هیچ فرمول شاعرانۀ نابی به معنی خاص کلمه در گفتمان رمانگرا یافت نشد، گفتمان نثر فاقد هر ارزش هنری دانسته شد. گفتمان نثر هم مانند گفتار عملی زندگی روزمره یا گفتاری که با اهداف علمی به کار میرود، وسیلهای ارتباطی در نظر گرفته شد که به لحاظ هنری خنثی است. چنین دیدگاهی، ضرورت سبکشناختی رمان را از بین میبرد، در واقع این دیدگاه مسئلۀ سبکشناسی رمان را از سر باز میکند و شخص را مجاز میداند که صرفاً مضمون رمان را بررسی کند. امّا این وضعیت در دهۀ بیست تغییر کرد:
گفتمان نثر رمان گرا برای خود در زبانشناسی جایگاهی یافت. از یکسو مجموعهای از بررسیهای سبکشناختی عینی از نثر رمانگرا پدیدار شد و از سوی دیگر تلاشهای منسجمی برای به رسمیت شناختن و تعریف یکتایی سبکشناختی نثر هنری در مقایسه با شعر صورت گرفت.
امّا پیش از ورود به بحث لازم است پنج رویکرد متفاوت نسبت به گفتمان رمانگرا اشاره کرد:
- میتوان صرفاً به بررسی بخشهایی از رمان پرداخت که به گفتمان شخص نویسنده تعلق دارد، یعنی کلمات مستقیم نویسنده به روشی نسبتاً صحیح از بقیه جدا شوند و بررسی رمان در قالب بررسی روشهای شاعرانۀ متعارف برای بیان هنری صورت گیرد (بررسی استعارهها، تشبیهها…).
- ممکن است بهجای تجزیهوتحلیل سبک رمان بهمنزلۀ کلیتی هنری، توصیف زبانشناختی بیطرفانهای از زبان رماننویس ارائه داده شود.
- امکان دارد عناصر مبین گرایش ادبی خاص رماننویس، از لابهلای زبان او جدا شود. گرایشهای مثل رمانتیسم، ناتورالیسم، امپرسیونیسم
- میتوان آنچه در رمان یافت میشود ترجمانی از شخصیت فرد دانست، یعنی زبان مانند سبک شخصی رماننویس خاص تجزیهوتحلیل شود.
- ممکن است رمان را گونهای بلاغی در نظر گرفت و دربارۀ میزان تأثیرگذاری شگردهای آن به لحاظ بلاغی تحقیق کرد.
همۀ انواع بررسیهای سبکشناختی کموبیش با ویژگیهای معرفگونۀ رمان و همچنین با شرایط خاص حاکم بر گفتمان در آن بیگانهاند. هیچیک زبان و سبک رماننویس را زبان و سبک رمان در نظر نمیگیرند. بلکه آن را صرفاً ترجمان شخصیت هنری فردی خاص یا معرف سبک مکتب ادبی خاص یا در نهایت پدیدهای متداول در زبان شاعرانه میدانند. در واقع شخصیت هنری منحصربهفرد نویسنده، مکتب ادبی و ویژگیهای کلی زبان شاعرانه یا زبان ادبی دورهای خاص موجب میشوند که خود گونۀ رمان، همراه با مطالبات خاصش از زبان و امکاناتی که برای آن فراهم میآورد، از دید ما پنهان بماند. در نتیجه در بیشتر آثار مربوط به رمان تغییرات سبکشناسی نسبتاً ناچیز مسیرهای سبکشناختی اصلی را که با رشد رمان بهصورت گونهای منحصربهفرد رقم میخورند، کاملاً از نظر مخفی میکنند. در این اثنا گفتمان رمان به حیات منحصربهفرد خود ادامه داده است؛ حیاتی که از منظر دستهبندیهای سبکشناختی که بر مبنای گونههای شاعرانه به معنای محدود آن به وجود آمدهاند، نمیتوان آن را فهمید. تفاوتهای میان رمان و بقیۀ گونههای شاعرانه به معنای محدود کلمه بهقدری بنیادی و قطعی هستند که تمامی تلاشها برای تحمیل معیارها و ضوابط تخیل شاعرانه به رمان محکوم به شکست است. اگرچه رمان حاوی تخیل شاعرانه به معنای محدود آنهم هست. این تخیل در آن اهمیتی ثانویه دارد. بهعلاوه تخیل مستقیم در رمان معمولاً کارکردهای کاملاً اختصاصی مییابد که این کارکردها دیگر مستقیم نیستند. وجه تمایز بارز رمان و سایر گونههای ادبی مستقیم مثل شعر حماسی و غنایی، در همین نکته نهفته است که در تمامشان به همراه روشهای توصیفی و بیانی مستقیمی که در خدمت آنهاست، بهمحض ورود به قلمرو رمان تبدیل به موضوع بازنمایی هنری میشود. در فضای رمان تقریباً همۀ واژههای مستقیم-حماسی به موضوع بازنمایی هنری تبدیل میشوند؛ بنابراین وظایف عمدۀ سبکشناسی در رمان عبارت است از: مطالعۀ انگارههای خاص زبانها و سبکها، سازماندهی این انگارهها، سنخشناسی آنها، تلفیق انگارههای زبان در کلیت رمانگرا، مطالعۀ جابهجاییها و نقلوانتقالهای زبانها. صداها و بررسی ارتباطات مکالمهای متقابل آنها.
بررسیهای عینی و تلاش برای دستیابی به رویکردی منسجم، این حقیقت را بهوضوح نشان دادند که هیچیک از مباحث سبکشناسی سنتی را حتی مفهوم گفتمان هنری شاعرانه که در قلب همۀ مباحث مزبور جای دارد، نمیتوان به گفتمان رمانگرا اطلاق کرد. گفتمان رمانگرا سنگ محکی بود برای این نحوه نگرش به مقولۀ سبک که تنگنظری این نوع تفکر و تناسب نداشتن آن را در تمامی حوزههای حیات هنری گفتمان افشا نمود.
تمامی کوششهایی که برای بررسی سبکشناختی عینی نثر رمانگرا صورت گرفت، یا از سر بیراهۀ توصیفات زبانشناختی زبان یک رماننویس خاص درآوردند، یا به مجموعهای از عناصر سبکشناختی مجزا و مستقل در رمان محدود شدند که خودشان زیرمجموعهای از مباحث سنتی سبکشناسی بودند. درهرصورت کلیت سبکشناسی زمان و گفتمان رمانگرا از نظر محقق مخفی ماند. کلیت رمان از لحاظ سبک، گفتار و صدا پدیدهای چند شکلیست. محقق در رمان با چندین واحد سبکشناسی ناهمگن روبهروست که اغلب در سطوح زبانشناختی متفاوت قرار گرفتهاند و تابع معیارهای سبکشناسی مختلف هستند. در ذیل فهرست انواع اصلی واحدهای ترکیببندی-سبکشناختی را آوردهایم که معمولاً کلیت رمانگرا به آنها تقسیم میشود:
- روایت ادبی-هنری مستقیم نویسنده
- سبکپردازی اشکال مختلف روایت روزمره (شفاهی)
- سبکپردازی اشکال مختلف روایت روزمرۀ نیمهادبی (کتبی) نامه، خاطره و …
- اشکال گوناگون گفتار ادبی. درعینحال غیرهنری نویسنده (اظهارات اخلاقی، فلسفی، علمی، خطابهها و توصیفات قومنگاری، یادداشتهای شخصی)
- گفتار شخصیتها که به لحاظ سبکشناختی، فردیت یافتهاند.
این واحدهای سبکشناسی ناهمگن با ورود به قلمرو رمان برای تشکیل یک نظام هنری ساختاریافته به یکدیگر میپیوندند و تابع وحدت سبکشناسی برتر کل اثر میشوند. وحدتی که نمیتواند با هیچیک از واحدهای تابع خود یکسان پنداشته شود.
ادامه دارد…
منابع:
تخیل مکالمهای و جستارهایی دربارۀ رمان- باختین
Narrenschiff سباستین برانت
مشاهدۀ همه مطالب ادبیات جدی