سکوت | شوساکو اندو

در انتظار صدای خدا

«سکوت برای من حکایت کسی است که ابتدا قدم به راه مسیح گذاشته اما دست آخر از شرورترین شخصیت مسیحیت، یعنی یهودا سر در می‌آورد. عیناً جا پای او می‌گذارد و در این راه است که قادر به درک نقش یهودا می‌شود. این یکی از دردناک‌ترین معماها در تمام مسیحیت است.» این بخشی از مقدمۀ مارتین اسکورسیزی بر رمان سکوت نوشته شوساکو اندو نویسندۀ ژاپنی است. کتابی که حول محور سکوتِ همیشگی خدا روایت می‌شود؛ حول محور آیه‌ای از انجیل متی:

(خدایا، خدایا چرا رهایم کردی؟)

سال ۱۶۳۷ میلادی است. داستان با ارتداد پدر فریرا شروع می‌شود؛ یکی از مبلغان مهم و تأثیرگذار پرتغال که سال‌ها پیش برای ترویج مسیحیت به ژاپن رفته است؛ مردی که سال‌ها شکنجه را به جان خریده و تسلیم نشده، به همین دلیل خبر ارتدادش زنگ خطری‌ست برای همۀ مسیحیان. ژاپن به‌زعم نویسنده مردابی است که همه‌چیز را از درون می‌پوساند و هیچ بذر و نهالی را نمی‌پذیرد؛ خاکی عقیم و نابارور و قاتل تمام نهال‌ها.

ارتداد فریرا، استاد بزرگ دین، کسی که انجمن کلیسای پرتغال همیشه بر ایمان راسخش می‌بالید، پایه‌های مسیحیت را به لرزه درمی‌آورد. بزرگان دین به تکاپو می‌افتند. سه شاگرد فریرا حیران راهی ژاپن می‌شوند تا از حیثیت دینشان دفاع کنند؛ تا با کشف راز فریرا، ترک‌های افتاده بر باور مردم را درز بگیرند و بفهمند چه‌چیزی استاد بزرگشان را به‌جایی کشانده که پا روی شمایل مسیح گذاشته است؟

رودریگرز، گارپ و سانتا مارتا بار سفر می‌روند و دنبال جواب سؤال‌هایشان راهی ژاپن می‌شوند. ژاپنی که بعد از تفتیش عقاید جهنمی زمینی برای مسیحی‌هاست، سرشار از شکنجه‌های سخت و بی‌رحمانه‌ای مانند بستن به تیرهای چوبی در ساحل و دیگ‌های آب جوش. حاکمان ژاپنی مسیحیان را مجبور می‌کنند پا بر شمایل مسیح و مریم مقدس بگذارند و از دین برگردند. در مسیر صعب ژاپن، سانتا مارتا بیمار می‌شود و از سفر باز می‌ماند، رودریگز و گارپ، ناچار می‌شوند با راهنمایی یک ژاپنی ژنده‌پوش غیرقابل‌اعتماد به‌نام کیچی جیرو، به ژاپن بروند. کیچی جیرو مردی بزدل است که می‌تواند در جایگاه یهودا باشد. خانوادۀ کیچی‌جیرو سال‌ها پیش بر اثر شکنجه‌های حاکمان ژاپنی کشته شده‌اند اما خودش تاب نیاورده و از دین برگشته است. در طول داستان احساس می‌کنیم انگار کیچی جیرو، قبلاً راهی را که در انتظار رودریگز است طی کرده و تجربۀ سقوط به پرتگاه شک را دارد.

رودریگز و گارپ به ژاپن می‌رسند؛ ژاپن برای مسیحی‌ها از تصوراتشان، مخوف‌تر و بی‌رحم‌تر است. مسیحی‌ها باید پنهان شوند و مردم به‌ازای معرفی آن‌ها، از مأمورها سکه‌های طلا دریافت می‌کنند. به دستور حاکمان ژاپنی، مسیحی‌ها یا باید شمایل را لگد کنند یا به سبعانه‌ترین شکل ممکن شکنجه می‌شوند و به قتل می‌رسند. رودریگز و گارپ هرروز ناامیدتر می‌شوند تا این‌که پدر گارپ هم جلوی چشم‌های پدر رودریگز به قتل می‌رسد و مسیر را برای او صعب‌تر می‌کند. حالا رودریگز باید به‌تنهایی در مسیر شک و ایمان قدم بردارد.

رمان سکوت نوشتۀ شوساکو اندو اثری با درون‌مایۀ شک و ایمان است که به‌مواجهۀ رودریگز با سکوت خدا در برابر زجرها و بی‌پناهی مؤمنان می‌پردازد. مسیحی باایمانی که ابتدای راه مصمم و محکم، آمادۀ روبه‌رویی با جامعۀ مخوف ژاپنِ قرن شانزدهم است و شک ندارد که هرگز تن به لگدکوب کردن شمایل مسیح نخواهد داد و تحت هیچ شکنجه‌ای به دین پشت نخواهد کرد؛ اما رودریگز در این سفر به‌تدریج تغییر می‌کند، اطمینان و عزم راسخش جای خود را به شکی کشنده می‌دهد. شکی که قصد بلعیدن باورهای پدر رودریگز را دارد. انگار معمای ارتداد فریرا برای رودریگز با تجربۀ عینی رمزگشایی می‌شود و او خود را مقابل در راهی بی‌بازگشت می‌بیند که به پرتگاه ختم می‌شود. رودریگز با خیانت کیچی‌جیرو دستگیر می‌شود. بعد از دستگیری، حاکمان ژاپن تهدیدش می‌کنند که اگر از دین برنگردد و شمایل مسیح را لگدکوب نکند، پیروانش را مقابل چشم‌هایش شکنجه می‌کنند و می‌کشند. رودریگز باید انتخاب کند. باید بین ایمان و آدم‌هایی که جلوی چشم‌هایش شکنجه می‌شوند، یکی را فدای دیگری کند؛ اما خدا کجاست؟ مسیح کجاست؟ مریم مقدس کجاست؟ چرا پیروانشان را رها کرده‌اند؟

رمان-سکوت-نوشته-شوساکو-اندو

«چرا خداوند این مصیبت و شکنجه را بر مردم روا داشته است؟ نه! او می‌خواست چیز بدتری بگوید. حرفی که بسیار زننده‌تر بود؛ یعنی سکوت خدا! خدا در برابر تمامی این بی‌رحمی‌های وحشتناک و سبعانه سکوت کرده است و این چیزی بود که پشت گلایۀ او نهفته بود. اصلاً خدایی وجود دارد؟ در دوران کودکی هر وقت رقص باد را در آسمان آبی و لای درختان می‌دید، اذکاری به ذهنش خطور می‌کرد، اما آن‌وقت‌ها، خدا مثل الآن جرثومۀ ترس و سرگشتگی نبود، به زمین نزدیک بود و وجودش به حیات جان می‌بخشید.» (کتاب سکوت)

مرداب ژاپن خود را به رودریگز تحمیل می‌کند؛ اما سکوت خدا تا کی ادامه پیدا می‌کند؟ یک مؤمن تا کجا پای ایمانش می‌ایستد؟ سکوت خدا موضوعی عمیق و پیچیده است که می‌توان بارها و بارها از زوایای مختلف به آن پرداخت.

«خدایا پس چرا ساکتی؟ چرا همیشه آن‌قدر ساکتی؟؟» (کتاب سکوت)

شوساکو اندو که خود تجربۀ تغییر دین از بودایی به مسیحیت را دارد و سال‌ها در اقلیت بودن را زندگی کرده است، به‌خوبی مخاطب را به ژاپن سال ۱۶۳۷ میلادی می‌برند و ترس و دلهره را به‌خوردش می‌دهد.

فصل اول داستان با زاویه‌دید دانای کل روایت می‌شود و با روایت ارتداد فریرا و تأثیرات این اتفاق در پرتغال، قلاب محکمی به مخاطب وصل می‌کند. فصل‌های بعدی در قالب نامه‌هایی که پدر رودریگز به کلیسای پرتغال می‌نویسد روایت و می‌شوند و در فصل‌های آخر، زاویه دید دانای کل محدود به نگاه رودریگز است.

سکوت، در میان آثار متعددی که به مسئلۀ ایمان و شک پرداخته‌اند، حرف‌های قابل توجهی برای گفتن دارد. اقتباس سینمایی مارتین اسکورسیزی که یکی از معدود اقتباس‌های سینمایی موفق است، باعث بیشتر دیده شدن رمان سکوت شد. اندو در این کتاب سؤالی را که هر انسانی در زندگی‌اش، حداقل یک‌بار از خود می‌پرسد، به چالش کشیده است؛ ازاین‌رو هر خواننده‌ای می‌تواند بخشی از خودش را در این رمان ببیند و همراه اندو و شاید تمام آدم‌ها از خود بپرسد: «سکوت خدا تا کی ادامه پیدا خواهد کرد؟»

این کتاب در ایران با ترجمۀ حمیدرضا رفعت‌نژاد توسط نشر نو منتشر شده است.

 

نویسنده مطلب: سپیده بیگدلی

یشتر بخوانبد:

مشاهدۀ همه مطالب سپیده بیگدلی

0 دیدگاهبستن دیدگاه‌ ها

ارسال دیدگاه

سیزده − 1 =