رمان هرگز رهایم مکن برای ایشی گورو افتخار و توجه زیادی را به ارمغان آورد. کتاب در سال 2005 نامزد جایزۀ من بوکر و در سال 2006 نامزد جایزۀ آرتور سی کلارک شد و از طرف مجلۀ تایم نیز بهعنوان رمان برگزیده انتخاب شد. با اقتباس از این کتاب فیلمی هم ساخته شده است.
هرگز رهایم مکن در دستۀ رمانهای علمی-تخیلی دستهبندی شده، بااینحال اگر نگاهی عمیقتر به آن بیندازیم، در مقایسه با آثار دیگری که بهطورمعمول در این طبقهبندی قرار میگیرند، تفاوتهای بسیاری مشاهده خواهیم کرد. همین مسئله باعث شده که هرگز رهایم مکن برای طرفداران ادبیات علمی-تخیلی نمونهای ناامیدکننده به نظر برسد.
داستان با کتی شروع میشود، که بلافاصله میفهمیم پرستاریست که از بیماران خاصی مراقبت میکند. کتی فارغالتحصیل دبیرستان هیلشم در انگلستان است که دانشآموزانی منحصربهفرد دارد، که برای هدفی خاص پرورش پیدا میکنند. غایتی که برای این بچهها در نظر گرفته شده این است که از جسم خود نهایت مراقبت و محافظت را به عمل بیاورند، تا زمانی که در نوبت اهدای عضو قرار گیرند. کتی برای مراقبت از دوست دوران دبیرستان خود، روت، انتخاب شده که همین موضوع او را به کندوکاوی در گذشتۀ خود در مدرسۀ هیلشم به همراه روت و دوست مشترکشان تام وا میدارد.
هرگز رهایم مکن رمانی دربارۀ زندگیهای ازدسترفته و تباهشده است، بدون اینکه صاحبان این زندگیها بدانند چرا و چگونه برای فدا کردن زندگیشان انتخاب شدهاند و بیآنکه کمترین بهرهای از آن برده باشند. راوی، کتی، با لحنی سرد و آزاردهنده کل ماجرا را روایت میکند. در لحن او نشانی از اندوه یا ترس و خشم دیده نمیشود و همین به هولناک بودن ماجرا دامن میزند.
کتی میداند که او و دوستانش با سرعت بهسوی آیندۀ تاریک و نافرجام خود در حرکتاند، اما مثل آدمی که مسخ شده و سرنوشت غمبار خود را بهتمامی پذیرفته، شکایتی ندارد و طوری از زندگی خود حرف میزند که گویی شاهد خاموشیست بر ماجراهای غریب و اندوهناک زندگی آدم دیگری. ماجراهایی که در یک نگاه سطحی و گذرا تفاوتی با زندگی یک انسان معمولی ندارد، عشق، فقدان، دوستی، دشمنی و مرگ، اما در حقیقت برشهای شتابزده و سردرگمی از زندگی کسانیست که به معنی واقعی کلمه انسان نبوده و برای اهداف انسانی نیز تربیت نشدهاند. به همین دلیل است که نوع روایت کتی خواننده را آزار داده و فضای بیتفاوت و تاریک ذهن او، خراشی بر احساسات او میاندازد.
بااینحال هرگز رهایم مکن رمانی دربارۀ زندگی و در ستایش آن است و ایشی گورو انگار از زاویۀ دید حسرتآلود شبه انسانهایی که توان تجربۀ تمام و کمال زندگی را با تمام وجوه سیاهوسفیدش ندارند، به زندگی و انسان بودن در متن آن، ارج میگذارد.
نویسنده مطلب: سارا تاج دینی | متولد 1364 دانش آموختۀ رشتۀ حقوق و وکیل پایه یک دادگستریست. وی برنده و برگزیدۀ چند جایزۀ داستان کوتاه از جمله جایزۀ فرشته، جایزۀ بهاران و اولین دورۀ جایزۀ داستان تهران بوده است. |
بیشتر بخوانید:
مشاهدۀ همه مطالب سارا تاج دینی