یوری لوتمان در کتاب فرهنگ و انفجار به ما چه می‌گوید؟

رخدادهای پیش‌بینی‌ناپذیر و پیامدهایشان جهان را به تصرف خویش درمی‌آورند. این رخدادها به شمار فراوانی از دیگر فرایندها نیروی محرک می‌بخشند. کتاب فرهنگ و انفجار نوشتهٔ یوری لوتمان ترجمهٔ نیلوفر آقاابراهیمی به چیستی، چرایی و چگونگی لحظات انفجار می‌پردازد، من در دو بخش به بررسی کتاب می‌پردازم.
در این کتاب بیان می‌شود که معنا از برهم‌کنش امور تکراری و متعارف با امور ویژه که روزمرگی‌ها و تکرارها را در هم می‌شکند ساخته می‌شود، لوتمان آن امر شکننده را انفجار می‌نامد و نشان می‌دهد که چگونه انفجار در تعامل با امور به‌قاعده و برنامه‌دار، معنا و در تعبیر گسترده، فرهنگ را رقم می‌زند؛ اما به‌زعم او نظام تک‌زبانه در مواجهه با واقعیت بیرونی راه به‌جایی نمی‌برد تا آن‌هنگام که درگیر دیالوگ با نظامی دیگر شود.

هرچند بر اساس اندیشه‌های کانت واقعیت بیرونی تنها زمانی استعلایی خواهد بود که لایهٔ فرهنگ تنها یک ‌زبان واحد داشته باشد؛ اما لوتمان با بررسی مفهوم واقعیت چرایی نیاز به‌نظام دوزبانه را تحلیل می‌کند، واقعیتی فنومال، واقعیتی که به فرهنگ پیوند خورده، یا در برابر آن ایستادگی می‌کند یا با آن ادغام می‌شود و واقعیت نومنال به‌مثابهٔ فضایی که تا ابد فراسوی مرزهای فرهنگ است؛ پس روابط میان امر ترجمه‌پذیر و امر ترجمه‌ناپذیر چنان پیچیده است که امکان پیشرفت در فضای آن‌سوی مرزها به وجود می‌آید.
همان‌طور که بررسی شد آنچه معنا را می‌سازد انفجار است. لوتمان می‌گوید درک ما از مفهوم انفجار پدیده‌ای شبیه به تولد موجودی زنده یا هرگونه تغییر خلاقانهٔ ساختار زندگی را در ما برخواهد انگیخت. او با مقایسهٔ یک اثر هنری و یک اثر خلاقانهٔ یک مهندس موضوع را به‌خوبی روشن می‌کند، «اثر هنری خواننده‌ای ضعیف به‌واسطهٔ ویژگی‌های طبیعی خود منحصربه‌فرد است درحالی‌که حتی اثر خلاقانهٔ یک مهندس خوب به‌نوعی در گمنامی عمومی پیشرفت (تدریجی) فن‌آوری محو و ناپدید می‌شود؛ چرا که صحبت از دقایق انفجاری است نه توسعهٔ تدریجی؛ هرچند این دو به‌مثابهٔ دو مرحله که هر یک از آن‌ها به‌تناوب جایگزین دیگری می‌شود هستند و اگرچه فرهنگ کلی مرکب است که محصول مؤلفه‌هایی است که با شتاب متفاوتی گسترش می‌یابند.
یوری لوتمان در کتاب فرهنگ و انفجار ، دو عنصر الهام و استعاره را با مصداق‌هایی از متون به‌عنوان دو ابزار لحظهٔ انفجار معرفی می‌کند، او با تعبیری از پوشکین برای الهام با مضمون تسلیم‌شدن روح در برابر پرشورترین دریافت از احساسات و در نتیجه در برابر درک سریع مفاهیم و بنابراین تسهیل‌کنندهٔ شرح آن‌ها، الهام خلاقانه را مهم‌ترین مؤلفهٔ تنشی که آدمی را از سپهر منطق خارج و به‌سوی عرصهٔ خلاقیت پیش‌بینی‌ناپذیر می‌کشاند معرفی می‌کند.

تا اینجا سعی کردم خلاصه‌ای از فصل‌های اول تا پنجم را ارائه کنم.
در فصل ششم با عنوان نی متفکر تعارض میان حرکت دایره‌وار مکرر طبیعت و حرکت خطی جهت‌دار انسان را تبیین می‌کند. یوری لوتمان انسان را دست‌ساخته‌ای فرهنگی مستلزم تقابل جهان با طبیعت که به‌مثابهٔ فضای فرافرهنگی درک می‌شود می‌داند. به‌زعم او طبیعت برخوردار از هارمونی است و این با ناهماهنگی روح انسان در تضاد استو. لوتمان با بیان اینکه حیوانات از طریق نظام رفتار آیینی می‌آموزند، گرایش رفتار انسان به ابداع چیزی که برای دشمنان جدید و پیش‌بینی‌نشده است و ریشه در همان لحظهٔ انفجار دارد را بررسی می‌کند.

کتاب فرهنگ انفجار، یوری لوتمان
در فصل هفتم با عنوان دنیای اسم خاص و با بیان اینکه زبان حیوانات اسم‌های خاص را تشخیص نمی‌دهد به این نتیجه می‌رسد که آشکارترین تجلی ماهیت انسان در استفاده از اسم‌های خاص و به‌این‌ترتیب استقلال فردیت یعنی منحصربه‌فرد بودن شخصیت فردی به‌عنوان ارزش‌های بنیادین برای دیگر و دیگری است. در این فصل لوتمان نشان می‌دهد که چگونه چالش میان خود فردی و خود کیهانی پایهٔ خودآگاهی انسان است و فرد انسان یا گروه انسانی آنگاه خود را به‌عنوان اول شخص خواهد شناخت که از دریچه‌های دیگرها و نسبت خود با آن دیگرها یا جایگاه خود در ساختار کل به خود بنگرد؛ چرا که یکی از سازوکارهای نشانه‌شناختی بنیادین ذاتی نوع بشر با احتمال «تنها خود»بودن و چیزی بودن (اسم خاص) و هم‌زمان به‌مثابهٔ «نمایندهٔ یک گروه» و یکی از بسیار (اسم عام) ظاهر شدن آغاز می‌شود، سپس با بیان اینکه متن هنری در نتیجهٔ امکان روابط پیچیده میان اول شخص و سوم شخص یعنی روابط میان گرایش به فضای اسم‌های خاص و روایت بی‌طرفانهٔ سوم شخص هستی می‌یابد، با مثال‌هایی از متن خاطرات روزانهٔ یک هفته به توانایی هنر در وحدت بخشیدن به قلمروهای اسم‌های خاص و اسم‌های عام می‌پردازد.

در فصل هشتم با تعریف احمق، خردمند و دیوانه شخصی که قرار است رفتار انفجاری و غیرقابل‌پیش‌بینی از او سر زند شخص دیوانه معرفی می‌شود. او در تقابل با کسانی قرار می‌گیرد که با رفتارهای کلیشه‌ای و به‌شدت قابل پیش‌بینی بسان احمق‌ها درگیر زندگی خنده‌آوری هستند. لوتمان احمق را کسی معرفی می‌کند که نمی‌تواند به شکل انعطاف‌پذیری به شرایط پیرامون واکنش نشان دهد و رفتارش کاملاً قابل پیش‌بینی است، اما دیوانه با آزادی بیشتری قوانین را نقض می‌کند و رفتارهایش رفتار ممنوع برای مردم بهنجار است و خردمند رفتاری بهنجار دارد و البته قابل پیش‌بینی و با تعریف هنجار به‌عنوان فضایی شگفت‌انگیز میان احمق و دیوانه به سراغ انفجار می‌رود. او می‌گوید در رفتار فردی انفجار از هنجار فاصله می‌گیرد و به شکل بلاهت خود را نشان می‌دهد و با ترجمه شدن به فرهنگ توده به شکلی از حماقت تبدیل می‌شود.

امر آرمانی در فرهنگ و انفجار

یوری لوتمان با میان کشیدن بحث ادبیات فولکلور به این شکل مسئلهٔ امر آرمانی را تبیین می‌کند. معنای متن‌های فولکلور، در عمل، با ایده‌های مالوف خوانندهٔ امروزی تفاوت دارند. آن‌ها رخداد به معنای واقعی کلمه را به تصویر نمی‌کشند، بلکه رفتاری آرمانی را که ممکن است انسانی واقعی برای دست یافتن به آن‌ها تلاش کند، به تصویر می‌کشند. به این دلیل است که زمانی دن کیشوت تلاش می‌کند در زندگی معمولی به شکل تمام و کمال و دقیق کردار قهرمانانه و آیین واسطه‌گری را- آن‌گونه که دیجنس به کار می‌بندد- به کار بندد. این آیین‌ها هزل به نظر می‌رسند، پس امر آرمانی را بالاترین درجهٔ ارزش (تقدس، رشادت، بزهکاری، عشق) می‌داند که در شکلی از حماقت دست‌یافتنی است، به‌این‌ترتیب نتیجه می‌گیرد تنها آنانی که دیوانه‌اند می‌توانند عالی‌ترین قاعده‌ها را تحقق بخشند.
لوتمان با بررسی امر آرمانی، هنجار و قاعدهٔ قرون‌وسطایی به سراغ تحلیل متن‌هایی چون دن‌کیشوت می‌رود، با این توضیح که اصول اخلاقی قرون وسطایی جزم‌اندیشانه و فردگرایانه است. قاعدهٔ این دوره را نه پدیدهٔ مربوط به رفتار توده‌ها بلکه طبیعت ذاتی قهرمانی استثنایی در موقعیتی استثنایی استدلال می‌کند؛ پس هنجار قرون وسطایی آن چیزی است که دست‌نیافتنی است.

این دقیقاً نقطهٔ مقابل قاعدهٔ مکتب رمانتیک است که گزار توده‌ها بود؛ پس به‌عنوان‌مثال شکست دن‌کیشوت را قلمداد کردن امر آرمانی به‌عنوان هنجار می‌داند چرا که واقعیت زندگی قرون وسطایی به تعبیر لوتمان نردبانی است بین تحقق آرمانی قاعده‌ها (قهرمان) تا انهدام کامل آن‌ها. سپس با بررسی دو الگوی افتخار قرون وسطایی دو مفهوم عزت و افتخار را در این دوره بررسی می‌کند. او با پرداختن به دو نوع قهرمان فصل را به پایان می‌رساند.

کتاب فرهنگ انفجار، یوری لوتمان
قهرمان سرودهای شاعرانه دربارهٔ قهرمانان روسی افسانه‌ای یا انسان عصر شوالیه‌گری -«دهقان خوب» ادبیات چوپانی قرن هجدهم – قهرمان فرایندهای با توسعهٔ ثابت یا آرام است. جنبشی که او در آن غوطه‌ور شده، میان تغییرات فصلی، آداب و آیینی بودن دلاوری‌های تکراری در نوسان است. در چنین شرایطی، قهرمان برای این‌که پیروز باشد، نیازمند هیچ‌چیز تازه‌ای نیست. منحصربه‌فرد‌بودنش با درجهٔ مطلق اندازه و توانایی‌اش مشخص می‌شود. قهرمان هیچ نیازی به ساختن ندارد و بنابراین هیچ‌چیز اختراع نمی‌کند. اگرچه در این مرحله هنوز ویژگی منفی ندارد. او احمق نیست زیرا ویژگی‌های فراست و حماقت ویژگی‌های مناسب و مطرحی به شمار نمی‌روند سپس لحظهٔ انفجار فرا می‌رسد. پیش‌بینی‌ناپذیری جایگزین قاعده‌مندی و تکرار و طغیان دغل‌بازی جایگزین توانایی می‌شود.

 

نویسنده مطلب: سالار نورانی خوشخو

بیشتر بخوانید:

مشاهدۀ همه مطالب هیئت تحریریه
0 دیدگاهبستن دیدگاه‌ ها

ارسال دیدگاه

2 × سه =